• وبلاگ : قلم ريز
  • يادداشت : دختر وبلاگ­نويس
  • نظرات : 7 خصوصي ، 24 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام
    ديدي يه موقع آدم خيلي حرف داره ولي حال حرف زدن نداره؟ به خصوص اينكه دم ظهر باشه نيم ساعت ديگه هم كلاسش شروعت بشه و لاي جزوه را هم باز نكرده باشه...حالا شده حكايت من!
    همون دو خط اول را كه خوندم حالم گرفته شد.نه واسه اينكه يه دختر باشم و مثلا فمينيست بازي در بيارم...نه! واسه اينكه يه تحليل نادرست از تاريخ ارائه دادي...
    از دير باز در صفحه­هاي تاريخ، براي بودن و نبودن، يا رفتن و ماندن، مردان پيشرو و علمدار بوده و زنان کمي دورتر نقشهايي کمرنگ و غالباً حاشيه­اي را دنبال مي­کرده­اند.
    خدايي شهيده جان اين حرفي كه زدي قبول داري؟پس چي مي شه به معراج رفتن مرد از دامن زن؟ چي مي شه جلودار بودن زنان در انقلاب (به گفته امام)؟ چي مي شه حضور ردپاي زنان در اكثر حوادث تاريخي مهم... اونقدر از اين ها هست كه مي شه واسش كتاب نوشت ... و البته خيلي ها هم نوشتند...پس نگو كه زن حاشيه بوده كه تاريخ يه چيز ديگه را اثبات مي كنه.
    درباره وب هم ...اوه!خداييش ديره! باشه طلبت...
    دعا كه يادت نمي ره؟!

    پاسخ

    سلام...درسته اين دو خط خيلي تلخه ، اما شيرينه... ولي حقيقت همينه اگر كمي فكر كنيم... تاريخ حضور را به ما ثابت مي كنه نه اصل بودن... زنان در انقلاب هم در حاشيه بوده اند البته اين قانون طبيعت است كه اگر زن در وسط ميدان باشد شكسته مي شود و بايد حضورش را با حاشيه پر كند...