این قضیه ماند تا روزی که کاروان عاشورایی حسین، وارد کاخ یزید شدند؛....
زنی که دلش مهمانسرای داغهای مکرر است وقتی پلک صبوری می گشاید و تارهای صوتی اش لب باز می کند با خطبه ای آتشین تکلیف مشخص می شود.
از آن روز به بعد بود که بر چشمهای شیعه گریه مکروه..... خفتن حرام.....دیدن_ عمیق دیدن _واجب عینی شد.
تاریخ زن آبرو می گیرد وقتی فرهنگ صبر را به ما می آموزی و در صبر چیزی جز زیبایی نمی بینی... و نام حماسی ات تا ابد بر جبهه نورانی کربلا می درخشد: زینب
پایین نوشت: