سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از غدیر تا ... - قلم ریز

برگه اول
از حج برمی­گردند. کاروان را نگه دارید. همه متوقف می­شوند. بالای بلندی دستی دست دیگر را بالا می­برد و با صدای رسالتش در مقابل دیدگان همه او را، برادر و وصی خود می­خواند.
دفتر تشیع را چند برگ می­زنیم
او بیعتشان را نمی­پذیرد، او به خوبی میداند که در میان این فتنه­ها نمی­توان به سلامت جامعه را به پیش برد.
چند برگ جلوتر
حوادث و رویدادهای زیادی اتفاق افتاده، حرفش به صدق و راستی نشسته، جامعه فتنه­دار را نمی­توان به سلامت به منزل رساند. حضرت در باره روز بیعت فرمودند: روی به من نهادید که با من بیعت کنید و من نپذیرفتم، شما دستم را می­کشیدید و من نمی­گذاشتم.
قول مردم به امام زمانشان
با تو بیعت می­کنیم چون جز تو کسی را نیابیم و به او رضا ندهیم. زمانی که بیعت کردیم نه پراکنده می­شویم و نه اختلافی میان ما پدید خواهد آمد. در آن روز هر کس به میل خود بیعت کرد و هر کس نخواست اکراهش نکرد. طلحه و زبیر نیز در آنجا بودند.
و اما امروز
اگرما در آن زمان بودیم اجازه نمی­دادیم علی خانه نشین شود. حکومتش به دست نا اهلش بیفتد. این ادعای خیلی هاست. اگر بودیم؛ و حال که هستیم، در محضر امامان. علی (ع) حضور داشت و مردم بیعتشان را نقض کردند ما که امامان غایب است و.....
و در آخر
طلحه و زبیر نیز شاید مثل خیلی از ماها، فکر نمی­کردند که یه روزی در مقابل امام زمونشون بایستند، ولی ایستادند !


نوشته شده در  دوشنبه 85/10/18ساعت  10:52 صبح  توسط شهیده فاطمی 
  نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
زنی خطبه خواند تا مردانگی بماند
نسل سومی ها
مرد میدان
آغاز
اینجا دادگاه رسمی است
[عناوین آرشیوشده]